روزگاری با جامعه

استاد حامدی نژاد استاد بسیار خوب و مهربانی بود که کلاس پرانرژی داشت و آن را به خوبی اداره میکرد.ایشان استاد مبانی جامعه شناسی ما بودندو بیشتر سعی میکردند درمورد تمام مسائل جامعه برای ما دانشجویان صحبت کنند و اطلاعات زیادی به ما دهند.
کلاس ایشان بسیار شاد و نشاط آور بود و هیچ کس درتمام طول کلاس اصلا احساس خستگی نمیکرد بلکه بچه ها بسیار مشتاق برای کلاس ایشان بودند.گروهی از بچه ها یک کنفرانسی را ارائه میدادند و این باعث میشد یک بحثی در کلاس ایجاد شود و همه افراد در بحث مشارکت کنند و طرز فکر خود را باز گویند و با طرز فکر دیگران آشنا شوند .استاد از ما کارنوشت هایی در موضوعاتی مختلف میخواستند که این کار به ما کمک میکرد تا بتوانیم استعداد نوشتن و نویسندگی خود را شکوفا کنیم.

بایگانی
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • ۹۵/۰۲/۰۴
  • فاطمه عباسیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی